آموزش زبان انگلیسی

ساخت وبلاگ

 

آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 426 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 22:03

 

آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 335 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 22:02

 

 
 
FOOTIE
[foo-tee]
فوتبال
 
I play footie every single day.
هر روز فوتبال بازی میکنم
 
GUBSMACKED
[guhb-zmakd]
متعجب - تعجب کردن
 
I can’t believe they are going out together. I’m gobsmacked!
باورم نمیشه دارند با هم میرند بیرون. تعجب کردم!
 
GUTTED
[guhtid]
ناراحت - غمگین
 
She was so gutted that she didn’t get the job.
خیلی ناراحت شد که اون کار رو نگرفت
 
IFFY
[if-ee]
مشکوک
 
That guy seems iffy to me.
به نظرم اون پسره خیلی مشکوک میزنه
 
KNACKERED
[nak-erd]
خسته
 
I’ve been working all day without a break, I’m so knackered.
تمام روز یکسره کار کردم. خیلی خسته ام
 
WICKED
[wik-id]
عالی - فوق العاده
 
That’s a wicked idea!
ایده عالی ایه
آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 396 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 22:01

 Hey
How are you today?

آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 375 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 22:01

 

 
حالا از بس خوب تُحفه ای هم هست . . .
----------------------------------------------
God's gift to somebody / something
.
.
Meaning: Someone who thinks they are perfect or extremely attractive - used to show disapproval 
.
.
مثال :
Paul thinks he's god's gift to women
-----------------------------------------
آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 368 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 22:00

 .

.
Go Dutch / dʌtʃ / (with somebody) 
پیکی،دنگی
 
Meaning: To share the cost of a meal in a restaurant. 
 
مثال
A-- What do you feel like eating tonight?
امشب چی دوس داری بخوری؟
 
B-- Pizza, seems fine 
پیتزابه نظرخوب میرسه
 
A-- I'm out of money
من پول کافی ندارم
 
B-- Don't worry sweetie, we'll go Dutch 
نگران نباش عزیزم،هرکسی خودشاحساب میکنه-پیکی میریم
 
آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 363 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 21:59

 

 
"Give me five" & "High five" 
هر دو عبارت به معنی "بزن قدش" است و بیشتر در بین افراد جوان رایجه
 
Meaning:
Greeting where you slap hands together in the air, as opposed to low-five, where you slap hands at waist height 
 
Example:
After scoring a goal, the players exchanged high fives
 
آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 476 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 21:59

 

 
اصطلاحاتی درباره ی به خاطر داشتن، فراموش کردن، قول دادن:
 
1. I clean forgot: پاک یادم رفت
 
?A: Why didn’t you call me back
.B:I clean forgot. You know, I had a terrible day yesterday
********************************************
 
2. A man of his word: خوش قول، قابل اعتماد 
 
A: David promised he would help me with my computer science project. Can I depend on that?
B: Sure you can. He’s a man of his word. You can be one hundred .percent sure
********************************************
 
3. Stick to one’s word: پای حرف خود ایستادن 
 
?A: Remember you said you’d always back me up in hard times
B: I always stick to my word. Whenever you need help, I’ll be there .for you
********************************************
 
4. Lose sight of sth: فراموش کردن ، از یاد بردن چیزی
 
A: I want to get a part time teaching job to help me pay my college .tuition
B: That’s a good idea but never lose sight of your ultimate goal. You’re supposed to be a dentist
 
آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 357 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 21:58

 

آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 353 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 21:57

 .

"playing with fire"
 
Meaning:to be involved in an activity that could be dangerous usually in continuous tenses
 
مثال:
Climbing that mountain in this bad weather is playing with fire
He was playing with fire when he swam across that river at night
 
آموزش زبان انگلیسی...
ما را در سایت آموزش زبان انگلیسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ادمین amozesh-zaban بازدید : 414 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 21:56